#داستان
🔰ما عادت داشتيم برای گردش و تفريح به بيرون شهر برويم.
در يكی از اين گردشها آقا موسی از من جدا شد و سراغ عدهای از بچهها رفت و مدتی در كنار آنان نشست و سپس برگشت.
با تعجب از اين رفتار ايشان سؤال كردم، چرا كه آن بچهها غريبه بودند و با ما نسبتی نداشتند!
👈 ايشان جواب دادند: رفتم
#نصيحتشان كنم تا مبادا بازيشان به قمار منجر شود!
(سید علی صدر، برادر امام موسی صدر)
📚 كتاب گذارها و خاطرهها
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
@AmoozesheAmrebemarouf