✳️ ادامه مناظره افشاگرانه و کوبنده امام حسن با حزب معاویه
🔷 شروع مناظره با سخنان فرزند عثمان
عمروبن عثمان گفت:
من هرگز چنین روزی را نمیدیدم که بعد از قتل عثمان که خلیفه بود، احدی از فرزندان عبدالمطلب در روی زمین باقی باشند، در حالی که عثمان فرزند خواهر آنان بود و جایگاه با فضیلتی در اسلام و مقام و منزلت مخصوصی نزد پیغمبر خدا داشت. چه بد کردند که کرامت خدا را مراعات ننموده و خون وی را از سر سرکشی و فتنه و حسودی ریختند، آنها طالب چیزی بودند که شایستگی آن را نداشتند، با آن همه سوابق و منزلتی که عثمان نزد خدا و رسولش و اسلام داشت! وای! این ن چه ذلتی است که حسن و دیگر فرزندان عبدالمطلب که قاتلان عثمان هستند بر روی زمین راه بروند و عثمان در خون خویش غلطان باشد! علاوه بر اینکه خون نوزده نفر از بنیامیه که در جنگ بدر کشته شدند بر گردن شماست.
🔷سخنان عمرو عاص
عمروبن عاص به سخن درآمد و پس از اینکه حمد و ثنای خدا را به جا آورد،
گفت: آری، ای پسر ابوتراب! ما به دنبال تو فرستادیم تا از تو اقرار بگیریم که پدرت، ابوبکر صدیق را مسموم کرد و در قتل عمر فاروق دست داشت و عثمان ذوالنورین را مظلومانه کشت، پدرت ادعای چیزی را کرد که حق وی نبود و سزای آن را دید.
آنگاه فتنه کشته شدن عثمان را شرح داد و او را ملامت نمود و سپس گفت: ای فرزندان عبدالمطلب! خدا مقام حکومت در این سرزمین را به شما نخواهد داد تا در آن اعمالی را انجام دهید که برای شما حلال نیست.
ای حسن! تو به گمان خود خویش را امیرالمؤمنین میدانی، در حالی که تو چنین عقل و درایتی نداری.
چطور خود را امیرالمؤمنین مینامی در حالی که این مقام از تو سلب شده و تو نادان قریش قلمداد شدی؟ این سرنوشت شما بهخاطر کارهای بدی است که پدرت انجام داد.
ما تو را بدین خاطر خواستیم که به تو و پدرت ناسزا بگوییم، تو این قدرت را نداری که ما را عتاب کرده و درباره این موضوع تکذیب نمایی، اگر میپنداری که ما به تو دروغ گفته و در مورد تو سخن باطل میگوییم و ادعایی بهخلاف حق داریم سخن بگو، و الا بدان که تو و پدرت بدترین خلق خدایید.
اما پدرت، که خدا ما را از کشتن او بینیاز کرد و خود خدا او را کشت. اما تو فعلاً در دست ما اسیری و ما مختاریم هر تصمیمی که بخواهیم در مورد تو بگیریم، به خدا قسم اگر ما تو را به قتل برسانیم، نه نزد خدا گناهکار هستیم و نه نزد مردم عیبی به شمار میرود.
🔷سخنان عتبةبن ابوسفیان
اولین کلامی که عتبه گفت این بود: ای حسن! پدر تو بدترین قریش برای قریش بود. پدرت بیش از هر کس با قریش قطع ارتباط کرد و بیش از هر کس خون آنان را ریخت. تو نیز از قاتلین عثمان هستی،
حق این است که تو را به جرم قتل عثمان بکشیم، بر اساس قرآن قصاص تو لازم است، ما تو را به خاطر قتل عثمان خواهیم کشت. پدر تو را خدا کشت و ما را از کشتن او بینیاز کرد. تو امید مقام خلافت را داری، در حالی که شایستگی آن را نداشته، لایق تدبیر امور خلافت نیستی و در مقابل دیگران برتری نداری.