🌺🌼🌸 🍀قصیده معروف فؤاد کرمانی🍀 به می خُمِ تو سِرشته شد، گِل کاس جانِ سبوکشان به پیاله‌ی دلِ عارفان، شده ترکِ چشمِ تو می‌فشان ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان، دل بیهُشان نه منم ز باده‌ی عشق تو، هله مست و بی‌دل و بی‌نشان 🌼 همه کس چشیده به قدرِ خود، ز میِ زُلالِ تو یاعلی منم آن مجرد زنده دل که دم از ولای تو می زنم ره کوه و دشت گرفته ام قدم از برای تو می‌زنم به همین نفس که تو دادی ام، نفس از ثنای تو می زنم شب و روز حلقه التجا بدر سرای تو میزنم 🌸 نروم اگر بکشی مرا ز صف نعال تو یاعلی تویی آن‌که سِدره‌ی مُنتهی، بُودَت بلندیِ آشیان به مکان نیائی و جلوه‌ات، به مکان ز مشرقِ لا‌مکان رسد استغاثه‌ی قدسیان، به درت ز لانه‌ی بی‌نشان چو به اوج خویش رسیده‌ای، ‌ز عِلوّ قدر و سُموشّان 🌼 همه هفت کرسی و نُه طبق، شده پایمال تو یاعلی نه همین بس است که گویمت، به وجودِ جود مکرّمی تو مُنزّهی ز ثنای من، که در اوجِ قُدس قدم نَهی نه همین بس است که خوانم اَت، به ظهورِ فیض مقدّمی به کمال خویش معرّفی، به جلالِ خویش مُسلّمی 🌸 نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یاعلی تویی آن که میم مشیّتت، زده نقشِ صورتِ کاف و نون به کتابِ عِلم تو مُندرج، بُوَد آن چه کان و ما‌یکون فلک و زمین به اراده‌ات، شده بی‌ سکون شده با سکون تویی آن مُصوّرِ ما‌خَلَق، که من الظّواهر و البطون 🌼 بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فعال تو یاعلی تویی آن که ذات کسی قرین، نشده است با احدیتّت نرسیده فردی و جوهری، به مقام مُنفردیتت تویی آن‌که بر احدیّتت، شده مُستند صمدیّت نشناخت غیر تو هیچ‌کس، ازّلیتت ابدّیتت 🌸 تو چه مبدأ‌ی که خبر نشد، کسی از مآلِ تو یاعلی تو که از علایق جان و تن، به کمالِ قُدس مُجرّدی تو که فانی از خود و مُتّصف، به صفاتِ ذاتِ محمّدی تو که بر سرائرِ معرفت، به جمالِ اُنس مُخلّدی به شؤنِ فانیِ این جهان، نه مُعطّلی نه مقیّدی 🌼 بود این ریاست دنیوی، غم و ابتهالِ تو یا علی تو همان تجلّیِ ایزدی، که فراز عرشی و لا مکان خبری ز گردش چشم تو، حرکات گردش آسمان دهد آن فؤاد و لسان تو، ز فروغ لوح و قلم نشان تو که ردّ شمس کُنی عیان، به یکی اشاره‌ی ابروان 🌸 دو مُسخّر آمده مِهر و مَه، هله بر هلالِ تو یاعلی هله‌ای موحّدِ ذاتِ حق، که به ذا ، معنی وحدتی به تو گشت خِلقتِ کُن فکان، که ظهورِ نورِ مشیّتی هله ای ظهورِ صفاتِ حق، که جهان فیضی و رحمتی چو تو در مداینِ علمِ حق، ز شرف مدینه‌ی حکمتی 🌼 سَیَلانِ رحمت حق بُوَد، همه از جِبال تو یاعلی بنگر [فؤاد] شکسته را، به دَرَت نشسته به التجا اگرش بِرانی از آستان، کُند آشیان به کدام جا به سخا و بذل تواش طمع، به عطا و فضلِ تواش رجا ز پناهِ ظلِّ وسیع تو، هم اگر رود برود کجا 🌸 که محیط کون و مکان بُوَد فلکِ ظلالِ تو یاعلی 🌺🌸🌼 🌐 eitaa.com/ANALYSTS