《رویای صادقانه یک بنده ی خدا 》
👇👇👇
چند شب قبل حقیر خواب دیدم
همراه عده ای بچه حزب الهی و بسیجی که لباس های بسیجی خاکی به تن داشتیم و خسته و زخمی و مجروح ،بر روی جایی سکو مانند نشسته بودیم که زیر پایمان از تخته پاره هایی شکسته تشکیل شده بود و زیر سکو دریایی عمیق و متلاطم بود
🕋🌺🕋🌺
در خواب از مسیری که به جایگاه ما می رسید ، رهبر معظم انقلاب اسلامی نزد ما تشریف آوردند و روی تخته های شکسته نشستند
🕋🌺🕋🌺
پاهای مبارکش را نگاه کردیم ،زخمی و خونین و مجروح بود
شروع به گریه کردیم و با اشک هایمان شروع به شستن خاک و خونها از پاهای آقا شدیم
🕋🌺🕋🌺
آقا گهگاه به ما بسیجی ها نظر لطف میفرمود
اما بالای سر ما با دستانشان سخت مشغول کار بود
ولی ما نمیتوانستیم بالا را ببینیم ،فقط متوجه بودیم که آقا دارد یک کار سخت انجام میدهد
🕋🌺🕋🌺
وقتی پاهای مبارک آقا را تا حدودی شستیم
بنده کمی عقب آمدم و سرم را بالا کردم
تا ببینم آقا دارد چکار میکند
🕋🌺🕋🌺
از تعجب خشکم زد
آقا بالای سر ما در حال ساخت یک بنای بسیار بسیار بزرگ،زیبا ،مستحکم و نورانی بود
تمام بنا از سنگ بسیار سفید و نورانی بود که از تلالو نور آن بنا چشم ،زده میشد
🕋🌺🕋🌺
در خواب با خودم گفتم
آقا اینجا با پای زخمی و خسته ،مانده و دارد آن بالا برای ما ،چه دنیای زیبایی میسازد
بنایی آنقدر مستحکم و بزرگ که انگار تا انتهای تاریخ تمام نمیشد
و حقیر مات و مبهوت این بنای عظیم و تلاش و کوشش بی وقفه ی حضرت آقا(رهبر معظم انقلاب) برای ساخت این بنا بودم
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
به ناگاه در خواب صدایی فرمود: ایشان در حال ساختن دنیای ظهور است 😍
ان شاالله🤲🤲🤲🤲
سلام امام زمانــــم🖐
اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃