- - - ꧁بر مــــدار عشـــ♡ــــق꧂ - - -
✨♥️||
#پارت13
و ازم بگيرند. اگر اين نوارها را از كسي بگيرند،
بی برو برگرد ده سال زندانی دارد.آن هم با كلّی دردسر!»
محمد با تعجب به اوس رضا زل زده بود. مردی ك تـا آن روز برای محمـدمظهر قدرت و بزرگی بود، حالا داشت مثل بچه ها با ترس و لـرز حـرف ميزد.
محمد با خود گفت: «مگر توی این نوارها چیست كـه اوس رضـا ايـن قـدرميترسد؟»
اوس رضا يك بار ديگر به محمد سفارش كرد: «محمـدجان، هـر جـاديـدی كسي دنبالت ميآيد، يك جوری نوارها را بينداز و فرار كن».
محمد پرسيد: گفتی نوارهای سخنرانی كی است؟»
اوس رضا گفت: «سخنرانی های
آیت الله خمينی است!»
با شنيدن اسم
آيت االله خمينی،
چشمان محمد گرد شد. چند بار اسـم ايشـان را
شنيده بود. بارها آرزو كرده بود كه كاش ميشد نوار يا اعلاميه ابشان راببیند حالا مأمور شده بود كه چند تا از آن نوارها را به جايی
برسـاند. شـوق ناگهـانی وجود او را پر كرد. حس كـرديـك دفعـه بـزرگ شـده است
احساس غـروروصف ناپذيری، وجود او را در برگرفت. بسته نوار را از كنار ميز اوس رضا برداشت و بر سينه فشرد و به كوچه دويد. از اينكه سرباز كوچك راه
خمينـی شـده بـود، خيلی خوشحال بود.
#تکه_ای_از_آسمان🍃
زندگینامه شهید محمد بروجردی♥️