متن شبهه: چارلی چاپلین: من اگر پیامبر بودم، رسالتم شادمانی بود، بشارتم آزادی ومعجزه‌ام خنداندن کودکان، نه از جهنمی می‌ترساندم و نه به بهشتی وعده می‌دادم، تنها می‌آموختم، اندیشیدن را و انسان بودن را پاسخ شبهه: اولا بارها گفته ایم که انتساب اکثر این گونه جملات به افرادی مانند چارلی چاپلین، حسین پناهی، دکتر شریعتی و... دروغ است و تنها به دلیل محبوبیت آنها اسمشان را یدک می کشند. ثانیا هر چند متن فوق، از لحاظ ادبی زیباست، اما از لحاظ محتوایی ارزش چندانی ندارد. زیرا همه می دانیم که زندگی انسان، تنها خندیدن و خنداندن نیست، انسان از دو بُعد کلی، جسمی و روحی برخوردار است که باید هر دو بُعد را در خود پرورش دهد. البته مساله اهمیت خندیدن و خنداندن و شادی مورد انکار نیست و در ادیان الهی به خصوص دین اسلام فضیلت زیادی برای شادمانی سالم بیان شده و در مطالب گذشته بررسی شده است. سوم اینکه، هرچند طبق احادیث متعدد، حالت آرمانی زندگی انسانی و پرستش آن است که خالصانه و بدون ترس جهنم و طمع بهشت باشد، و انسانهای عارف و به حق پیوسته چنین اند و به این سمت دعوت می کنند اما به هرحال برای هدایت توده های مردم توجه به نتیجه ی اعمالشان که به صورت بهشت و جهنم جلوه گر خواهد شد بسیار لازم و سودمند است. از این ها گذشته خنداندن و شادمانی نیاز به رسالت و پیامبری ندارد بلکه این کار از عهده هر دلقکی ساخته است. این پیامبران واقعی هستند که اتفاقاً با اندیشیدن به انسان می آموزند که هستی آنها محدود به این دنیا نیست و آخرتی که نتیجه اعمال انسان در آن هویدا می شود، بخش اصلی زندگی انسان است و این همان پیامبران واقعی هستند که با آموزش اندیشیدن، مفهوم "انسان بودن" را از یک حیوان دوپا و نیازهای جسمانی فراتر برده و انسانیت واقعی را که با اتصال به منبع لایزال هستی یعنی خدا محقق می شود را به بشریت معرفی کرده اند کانال بصیرت،پاسخ به شبهات وشایعات جهت عضویت @Antishobhe 👈👈👈