﷽
♦️سؤال:
آیا روایتى داریم که بر مشروعیّت توسل به پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از رحلت دلالت کند؟
❇️پاسخ:
@Antishobheh
در این مورد به چند نمونه از روایاتى که بر مشروعیت توسل به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از وفات دلالت دارد اشاره مى کنیم :
1ـ سمهودى از طبرانى در جامع کبیر خود از عثمان بن حینف نقل مى کند که مردى براى حاجتى نزد عثمان بن عفّان (خلیفه سوم) رفت و آمد مى کرد، ولى خلیفه هیچ التفاتى و نظرى در حاجت او نکرد، پس با عثمان بن حنیف ملاقات کرد و در مورد این موضوع شکایت کرد. عثمان بن حینف به او گفت: «به خانه برو و وضو بگیر، سپس به مسجد بیا بعد دو رکعت نماز بگزار و بگو:
خدایا! من از تو درخواست مى کنم و رو مى آورم به سوى تو به واسطه پیغمبرمان محمد(صلى الله علیه وآله) پیامبر رحمت، اى محمد! به درستى که من رو آوردم به وسیله تو به سوى خداى تو این که حاجت مرا بر آورده سازى .
پس حاجت خود را یاد آور شو». آن مرد رفت و آن گونه انجام داد، سپس به در خانه عثمان (خلیفه سوم) رفت، کسى که در را مى گشاید آمد و دست او گرفت و نزد خلیفه برد. عثمان حاجت او را پرسید، او حاجت خود را ذکر کرد و خلیفه آن را برآورده نمود و به او گفت: «هرگاه حاجتى داشتى آن را یاد آور شو»، سپس از نزد عثمان خارج شد، پس ابن حنیف را ملاقات کرد به او گفت: خدا به تو جزاى خیر دهد، خلیفه در حاجت من نظر نمى کرد تا این که تو با او در این باره سخن گفتى.
ابن حنیف در جواب گفت: به خدا قسم! من با او سخن نگفته ام ولى شاهد بودم شخص نابینایى نزد رسول خدا آمد و از نابینایى خویش شکایت نمود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود: اگر خواسته باشى دعا میکنم و یا این که صبر کن، او گفت اى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) براى من کمک کار و عصا کشى نیست و بر من این نابینایى بسیار مشقّت دارد، رسول خدا به او فرمود: «برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و دعا کن به همین دعا!»
ابن حنیف گفت: به خدا قسم! ما از هم جدا نشده بودیم و گفت وگوى ما طول کشید تا این که آن مرد بر ما داخل گردید مثل این که هیچ نابینا نبوده است .
سمهودى مى گوید: «همین جریان را بیهقى نیز از دو طریق نقل کرده است».
این جریان هم توسلى به رسول خدا پس از وفات آن حضرت است به دستور ابن حنیف، هم سند دیگرى است بر آن چه از ابن حنیف نسبت به زمان حیات آن حضرت نقل گردیده است .
2ـ سمهودى نقل میکند: اهل مدینه را قحطى شدیدى گرفت، مردم به عایشه شکایت کردند، عایشه گفت به قبر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بنگرید و از آن روزنه اىبه سوى آسمان قرار دهید به طورى که بین قبر و بین آسمان سقفى نباشد، این کار را انجام دادند، پس باران بارید به نحوى که گیاه رویید و شتران فربه شدند و این سنّتى شد براى اهل مدینه که در مواقع خشک سالى، روزنه اى را به سوى آسمان باز میکنند.
این یک نوع توسل عملى است به قبر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بعداز وفات آن حضرت.
https://b2n.ir/h18675
✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇
@Antishobheh