❇️پاسخ دوم شبهه
@Antishobheh
🔴مقدمات فلسفی اثبات
#امام_زمان (عج)
در روایت آمده است که هر کس که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلی مرده است، در اینجا سعی داریم که مقدمات فلسفی اثبات وجود امام زمان را با ذکر نکات کلی بیان کنیم. مقدمات فلسفی ای که برای اثبات وجود امام زمان (عج) لازم اند عبارتند از:
✅ اصل اجتماع نقیضین: پذیرش این اصل مرحله اول برای خروج از
#جهل است، این اصل اگر رد شود هیچ علم و دانشی برای انسان حاصل نمی شود و قطعا فرد نمی تواند به دانش برسد. این اصل پایه در دانش منطق و
#معرفت_شناسی مورد بررسی قرار می گیرد و بدون آن انسان در مسیر دانش قرار نمی گیرد.
✅اصل علیت: این اصل هم یکی از اصولی است که با رد آن هیچ دانشی برای انسان پیش نخواهد آمد، اثبات وجود جهان و دانش های تجربی و فلسفی همه متوقف بر این اصل هستند، کسی که این اصل را انکار کند نمی تواند استدلال بیاورد، زیرا استدلال نیز متوقف بر اصل علیت است، انکار این اصل ملازم با زندگی جاهلانه و شکاکانه است. این اصل در معرفت شناسی و هستی شناسی مورد بررسی قرار می گیرد.
✅اصل سنخیت: این اصل که از لوازم اصل علیت است، بیان می کند، که از هر معلولی هر علتی به وجود نمی آید، به تعبیر عامیانه گندم از گندم بروید جو زجو. به دست آوردن هر دانشی متوقف بر پذیرش این اصل است، زیرا هر تجربه ای در آزمایشگاه و یا هر استدلال عقلی متوقف بر این است که بین علت و معلول مورد آزمایش سنخیت وجود داشته باشد. این اصل نیز در هستی شناسی فلسفی مورد بحث قرار می گیرد.❗️
✅اثبات واجب الوجود: با استفاده از اصل
#علیت و اصل
#سنخیت، برای پدیده هایِ عالم نیازمند علتی هستیم که با کمالات موجود سنخیت داشته باشد. بنابراین انکار مبدأ متعالی که دارای کمالات مخلوقات است، به جهالت و نشناختن هستی منتهی خواهد شد. 📌ارجاع هستی به نیستی و یا به علتهایی که فاقد فعلیت های موجود در عالم هستند، چیزی جز نشناختن عالم نیست؛ اینکه کسی بگوید هستیِ مخلوقات علتی ندارد، یا علت آن چیزی شبیه گاز، آب و موادِ فاقد فعلیت های موجود در عالم مانند انسان و حیوان و ... هست، در واقع هستی را نشناخته است و چیزی جز محرومیت از شناخت و باقی ماندن در جهالت نصیب او نمی شود. این بحث در فلسفه اولی و مباحث مربوط به واجب الوجود مورد بررسی قرار می گیرد.
✅فهم هدایت و گمراهی: انسان در فلسفه اخلاق و فلسفه ارزشها با مفاهیمی چون خوب و بد و باید و نباید مواجه است، با توجه به شناخت مبدأ و غایت در عالم و شناخت ابعاد متعالی در وجود انسان، انسان دانا، با فهمی از ارزشها مواجه می شود، که به هدایت و گمراهی ابدی گره خورده است.👈 نگاه های تقلیل گرایانه به ارزشها که آنها را به ارزش های مشترک انسان و حیوان یا به رفتار زیست شناسانه بدن انسان تقلیل می دهند در واقع شناختی از انسان و ارزش های او پیدا نکرده اند و مرگ این افراد مرگی جاهلی خواهد بود.‼️
☑️ فلسفه اخلاق با توجه به مبانی هستی شناسی و انسان شناسی متکفل تبیین واقعیت هدایت و گمراهی به عنوان غایات و همچنین بیان کننده واقعیت ارتباط رفتار با هدایت و گمراهی می باشد.
✅شناخت هادی: فهم هستی شناسانه از هدایت و گمراهی، این بصیرت را در انسان ایجاد می کند که عالم متشکل از دو غایت حقیقی است که می تواند مقصد و انتهای مسیر حرکت انسان باشد، این دو عبارتند از نور و ظلمت، هدایت و ضلالت،
#ولایت_الهی و
#ولایت_شیطانی. این دو حقیقت در هستی منشأ هستی شناسانه دارند و در عالم دنیا برای هر دوی اینها
#واسطه_فیض و امام و پیشوا و متکفلی وجود دارد. همانطور که یک انسان که متشکل از قوای مختلفی است، برای هدایتِ قوای خود نیازمند به عقل است و عقل امام قوای انسان در مسیر هدایت است، انسان ها به عنوان یک فردِ شخصی نیز در مسیر هدایت خود نیز نیازمند به منشأی وجودی هستند که در عالم دنیا واسطه فیض هدایتگری باشد. البته این وساطت در بعد گمراهی و ظلالت نیز مصداق دارد. این بحث نیز در فلسفه در بحث از تشکیک و در عرفان نظری در بحث از وسایط فیض مورد بررسی قرار می گیرد.
☑️اگر کسی این مراحل را به سلامت و با فهم و بصیرت نپیماید، یا در شکاکیت باقی می ماند و یا نگاهی صرفا مادی به دنیا و خود خواهد داشت و قوا و استعدادهای خود را در قوای مادی چون خور و خواب و شهوت خواهد دید. این فرد اگر به این صورت از عالم خارج شود، حقیقت انسانی و متعالی بشر را درک نکرده و به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.
✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇
@Antishobheh