«عقلانیت» 🌱 رهایی از گناه ( ٧٢ ) ✅ مُطاع بودنِ رسول خداست که باعث دعوا می‌شود 🔹 این «مُطاع بودنِ» رسول خداست که دعوا راه می‌اندازد، نه معلم بودن ایشان، نه متخلق به اخلاق اسلامی بودن ایشان. تا قبل از بعثت پیامبر اکرم(ص) رؤسای قبایل هریک برای خودشان جایگاه و نفوذی داشتند، اما پیامبر آمد و نظام قبیله‌ای را به رسمیت نشناخت‌ و فرمود من فرمانده هستم و بعد از من هم، هرکس من تعیین کنم فرمانده خواهد بود. این موضوعی بود که باعث بروز اختلاف و درگیری‌ها و دشمنی‌ها میشد. 🔹 دین، انسان را می‌رساند به اینجا که «ازچه کسی باید تبعیت کنی؟» در آیات قرآن دیده می‌شود که اتفاقا این دعوا اصلی‌ترین دعوای تمام کافران در مقابل همهٔ انبیاء است. از ابتدا هم درگیری بر سر قبول داشتن یا نداشتن خدا نبود. اصل لزوم اطاعت از خداوند که از قبل از ظهور دین اسلام هم وجود داشته است؛ البته با تفاوتهایی در جزئیات. 🔹 مسئله اصلی دین این است: «پیامبری که آمده باید فرمانده باشد و مورد اطاعت قرار گیرد» پذیرش فرماندهی پیامبر از اول برای مشرکین سخت و دشوار بود. اگر پیامبر(ص) خودش را از میان رابطهٔ بین مردم و خدا حذف می‌کرد و می‌فرمود: «من پیامبری هستم که برای کامل کردن تعلیمات دینی پیامبران گذشته آمده‌ام؛ فقط همین!» در اینصورت، هیچکس با ایشان مخالفت و دشمنی نمی‌کرد. هیچوقت دعوا بر سر نحوهٔ نمازخواندن و عبادت کردن نبود. 🔹 آیه ۶۵ سوره نساء مسئله را کاملا روشن بیان کرده است: پیامبر من! به پروردگار تو سوگند که اصلا ایمان ندارد کسی که تو حکمی بدهی و او ته دلش، سختش باشد حکم تو را بپذیرد؛ حتی اگر اجرا هم بکند ولی ته دلش کمی سختش باشد، او اصلا ایمان ندارد! تنها کسی ایمان دارد که تسلیم شود؛ تسلیم از ته قلب! یعنی اگر پیامبر فرمان بدهد و او ته قلبش برای پذیرش فرمان «نه» بگوید، خداوند به خودش قسم می‌خورد که او ایمان ندارد. 👈 ادامه دارد ... 🔘 منبع: کتاب "رهایی از گناه" اثر استاد پناهیان