. بعد از سه ماه امروز کار خانه کردی گیسوی زینب را به زحمت شانه کردی بانو کمر بستی به کار و بار خانه کمتر برو زهرا سوی دیوار خانه دیدم خودم تا دست خود جارو گرفتی از زیر چادر دست بر پهلو گرفتی دستت به دستاس است اما درد داری از ناله ات پیداست که پا درد داری با ناله ات بند دلم را پاره کردی زهرا بیا بس کن، مرا بیچاره کردی بد جور عادت داده ای شیر خدا را خیلی خجالت داده ای شیر خدا را این درد بدتر می شود وقتی نباشی داغت مکرر می شود وقتی نباشی نشکن مرا، ویران نکن کاشانه ام را زهرا بمان، از نو بساز این خانه ام را کار در و دیوار با من فاطمه جان کج کردن مسمار با من فاطمه جان زهرای من بارت شدم این چند ساله خیلی بدهکارت شدم این چند ساله ای کاش من جای گلم بیمار بودم جای تو بین آن در و دیوار بودم زهرا، چه در بین در و دیوار کردی خوردی زمین و چشم من را تار کردی دیدم میان بسترت افتاده بودی دیدم کفن ها را به زینب داده بودی عیبی ندارد می روی زهرایم، اما ظهر دهم باشد قرار بعدی ما آنجا که خنجر روی حنجر می نشیند بر سینه اش شمر ستمگر می نشیند آنجا که افتاده گره در کار زینب رفته است روی نی سر سالار زینب وحید محمدی