.
#مناجات
#میلاد_امام_حسین
دلربای عالم آرا، عشق زیبای گوارا
جذبه تسخیرِ عشقت، برده روح و جان ما را
با گنهکارِ پشیمان، میکند قلبت مدارا
میدهی تغییر گاهی، دستِ تقدیر و قضا را
آمدی ای در دو دنیا، هستیِ هستی به دستت
آمدی تا گردد ایندل، عاشق و میخوار و مستت
ای همه روح و روانها، کشته ی برق نگاهت
عالم و آدم اسیرِ، طلعتِ خال سیاهت
آمدی شش ماهه اما، شش جهت اَمن از پناهت
انبیا خواهند باشند، عابسی اندر سپاهت
فوج فوج آید ملَک از، آسمانِ مقدم تو
تا رسد نوبت به فطرس، آستان مقدم تو
تو عزیزِ داور اَستی، تو امام و رهبر اَستی
سِرِ مستودع تویی، تو رازدارِ کوثر اَستی
سِرِ خود را از وفا در، گفتگو با مادر اَستی
راه را قبل از ولادت، تا شهادت از بر اَستی
تو درونِ بطنِ مادر، از عطش داری سخنها
گویی از شمشیر و نیزه، بر بدن داری کفن ها
بندِ قنداقت ببندد، ماردت با گریه از چه؟
بوسه دارد مصطفی بر، حنجرت با گریه از چه
مینهد بر سینه بابایت، سرت با گریه از چه
مویه دارد مجتبی بر، پیکرت با گریه از چه
جای خواهر خالی اما، هست در گودال گریان
هست وقتی جسمِ پاکت، میشود پامال گریان
رمز هستی راز هستی، هست در کرب و بلایت
دینِ سرمد، نام احمد، هست باقی از فنایت
پرچمِ اسلام بالا، از خَمِ قدِ رسایت
چادر و معجر بماند، چون شود غارت عبایت
میرود عمامهی تو، تا شُکوهِ دین بماند
زیرِ دست و پا بمانی، تا که این آئین بماند
رَاسِ تو بالای نیزه، زینبِ تو در مقابل
او کند ناقه سواری، تو شَوی خیره به محمل
با یتیمان و اسیران، بسته در بندِ سلاسل
میکند اما قیامِ، عشق را با خطبه کامل
از تَهِ گودال حرفت را برَد تا شام و کوفه
اینچنین نخلِ ولایت، میزند از بُن شکوفه
آهِ ما از آهِ زینب، راهِ شیعه راهِ زینب
انقلابِ ما قیامِ ما، ز روح اللهِ زینب
هیئت ما روضهی ما، هست خیمه گاه زینب
دست بر شمشیر میمانیم، ای خونخواه زینب
نیستیم از اهلِ کوفه، با علی ميثاق بستیم
با شهیدان عهد بسته، تا شهادت نیز هستیم
.