رعد و برقه یا داره شمشیر میکشه حسن داره میلرزه زمین تکبیر میکشه حسن اینجا جنگ جمله یا تکرار خیبره حیدر رو دوباره به تصویر میکشه حسن تو دل معرکه معنی اقتدارو ببین هیبت ذوالفقارو ببین ترس شترسوارو ببین میمنه میسره تو دست قدرت حسنه مات ابهت حسنه حرف شجاعت حسنه جمل رو ببینید تو خطر افتاده زنِ فتنه گر تو دردسر افتاده خوده طلحه میگفت که تمومِ کارش با اولاد حیدر هرکی در افتاده **** شیر بیشه ی علی طوفان کرده یک تنه ترس و دلهره چقدر توی قلب دشمنه عزرائیل از نفس افتاد و با خودش میگفت شمشیرِ حسن چه با سرعت ضربه میزنه وقتی که پشت هم کشته ها رو قطار میکنه زبیرم استتار میکنه طلحه داره فرار میکنه فاتح معرکه وارث ارشد علیِ آینه ی تمام قد علیِ شیر زبونزدِ علیِ سپاهو بهم زد فاتح پیکاره حسن افتخارِ حیدر کراره شتر با سوارش نقش زمین میشه تو میدون حسن تا تیغشو برداره #