"(فُزت وَ ربّ الکعبه) ندایِ "فُزتُ" ، می آید ز محراب از آن اُسطوره ی ایمان و آداب چو "ربّ الکعبه" اش آمد به گوشم مرا حُزنِ نَوایش کرد ، بی ‌تاب ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا از بعد علی ، چگونه می باید زیست؟ آنکس که نسوخت یا نمی‌‌سوزد کیست؟ شمشیر که از جفا به فرقش بنشست هنگام شهادت علی ، خون بگریست... ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا آن سر که ز ضربت جفا منشق شد در سجدۀ حق بود و به حق ملحق شد از فتنه ی دشمنان و ، زٌهّادِ ریا... در ماه خدا ، شهید راه حق شد ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا شاهی که عزیز و خانه زاد حق شد گلواژۀ عشقی که ز حق، مشتق شد در وقت ولادتش ، جدار کعبه... هنگام شهادتش سَرش مُنشق شد ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا امشب که شب شهادتِ مولا شد جانکاه ترین مُصیبتِ عظما شد عِفریتِ جفاپیشۀ عالم ، دستش آغشته به خونِ همسر زهرا شد سید محمدرضا شمس (ساقی)‌