مسلم بن عقیل6 بسم‌الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول‌الله، یابن امیرالمؤمنین، یابن فاطمة الزهراء و رحمةالله و برکاته. وصیت حضرت مسلم یکی از بخش‌های مرثیه حضرت مسلم بن عقیل، وصیت‌های مسلم قبل از شهادت است. بعضی منابع موثق تاریخی به وصیت‌های حضرت مسلم اشاره و تصریح کرده‌اند. وقتی مسلم وارد دارالعماره و قصر شد به ابن‌زیاد سلام نکرد. یکی گفت: به امیر سلام نمی‌کنی؟! فرمود: ابن‌زیاد امیر من نیست. ابن‌زیاد گفت: چه سلام کنی، چه سلام نکنی کشته می‌شوی، من تو را می‌کشم. فرمود: پس وصیت کنم؟! عمر بن سعد چون از قریش بود، لذا مسلم او را صدا زد و فرمود: بین من و تو خویشاوندی هست. در بین عرب، کسانی که از یک قبیله هستند را با یکدیگر خویشاوند می‌دانند، هم‌دیگر را قوم و خویش خودشان می‌دانند. چون هر دو از قریش بودند قبایل خویشاوند محسوب می‌شدند. گفت من وصیت سرّی و پنهانی دارم. عمر سعد گفت: نه، من حاضر نیستم وصیت‌های تو را بشنوم. ابن‌زیاد ملعون رو به عمر سعد کرد و گفت: عمر! امتناع نکن، برو وصیت‌های مسلم را بشنو. مسلم هم سه وصیت به ابن‌سعد کرد. کس دیگری آن جا نیست و مجبور است به عمر سعد وصیت کند. گفت وصیت اولم این است: هفتصد درهم قرض کردم و مدیون هستم، این را شما پرداخت کن و از آن محصول کشاورزی و غلاتی که در مدینه دارم طلب خودت را پس بگیر. دوم؛ اینکه بدن مرا بعد از شهادت دفن کن. سوم اینکه تقاضا می‌کنم کسی را پیش حسین بفرست تا به او بگوید: حسین‌جان کوفه نیا و از وسط راه برگرد. عمر سعد وصیت‌های مسلم را برای عبیدالله تعریف کرد. عبیدالله گفت: اگر حسین با ما کاری نداشته باشد ما کاری با او نداریم. این بخش وصیت‌های حضرت مسلم. شهادت حضرت مسلم امّا بعد از وصیت کردن، مرثیه شهادت حضرت مسلم است. ابن‌زیاد با مسلم بن عقیل بحث کردند. ابن‌زیاد، در مقابل استدلالات مسلم اهانت می‌کرد. صدا زد: مسلم خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم. مسلم فرمود: تازگی ندارد، قبل از تو بدتر از تو بهتر از مرا کشته است. عبیدالله هم با عصبانیت گفت: ای تفرقه‌انداز. مسلم صدا زد: من در اطاعت حسین بن علی فرزند فاطمه بنت رسول‌الله هستم، ما از معاویه و فرزندش و آل‌زیاد به خلافت سزاوارتریم. ابن‌زیاد شروع به دشنام دادن کردف هم به حضرت مسلم و هم به امام حسین، هم به جناب عقیل و از همه مهم‌تر به امیرالمؤمنین جسارت کرد. مسلم دیگر با ابن‌زیاد حرفی نزد. ابن‌زیاد دستور داد مسلم را بالای قصر دارالعماره ببرید، گردنش را بزنید، بعد از انداختن سر از بالای قصر به پایین، بدنش را هم از بالای دارالعماره به پایین بیندازید. شخصی او را بالای قصر برد در حالی که مسلم تکبیر می‌گفت، استغفار می‌کرد، بر ملائکه و انبیاء درود می‌فرستاد، و در حالی که عده‌ای بیرون قصر تماشا می‌کردند این فرد، گردن مسلم را زد. بعد از سر بریدن مسلم، بدن مسلم را از بالای دارالعماره پایین انداخت. ابن‌زیاد ملعون بعد از شهادت مسلم، هانی بن عروه را هم کشت و به شهادت رساند. دستور داد بدن‌های بی‌سر این دو نفر را از پا به ریسمان ببندید و در کوچه و بازار کوفه به زمین بکشانید. بدن این دو شهید مظلوم و بزرگوار را به زمین کشاندند و سپس در نزدیک دارالعماره واژگونه به دار زدند. فلذا معروف است که اولین مسلوب بنی‌هاشم جناب مسلم بن عقیل است. خداوند متعال محبت ما، محبت جوان‌های ما را به اولیاء خودش بیشتر بفرماید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. 1- انساب الاشراف، بلاذری، ج 3، ص 379. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 63 و 74. مقتل جامع سیدالشهداء، آقای پیشوایی، ج 1، ص 557.