گریز در روضه، هنگامی تجلی پیدا میکند که فرد، با عمقِ جانش، به روضه خو گرفته و با آن همزادپنداری داشته باشد.
آری این است گریز، نه گذری گذرا...
شدت این حالت، زمانیست که در هر صحنهای که میبیند، وقایع روضه، برایش تداعی شده و او را به سمت آنچه جانش بدآن خوگرفته است، گریزان کرده و ناگزیز، گریان کند.
این خوگیری، اینقدر میتواند شدید باشد که نتنها مصیبت خویش را فراموش کند، بلکه آن را نیز بهانهای دیگر، برای گریزی دیگر به سمت اربابش قرار دهد!
آری، این حال، حال کسانیست که با ارباب خود، زندگی میکنند!!
صنعت ادبیِ تداعی، عجب صنعتِ شگرفیست برای خوگیری و همزیستی با اباعبدالله!!
در این انگاره است که انسان متوجه میشود که چرا در اوج گریزپایان عالَم، حضرت زین العابدین علیه السلام، میدرخشد!؟
ابتدا تصاویر سمت راست ، سپس تصاویر سمت چپ راببینید.