ادامه شعر ترکیب بند ولادت پیامبر اکرم از فایل قبلی تو آمـدی و زمیـن در هـوای تو افـتــاد و عـرش در هـوس خـنـده های تو افتاد برای درک تـنفس در این جـهـان سیـاه هــوای تـازه ای از ابـتـدای تـو افــتــاد جهان شرک به خود آمد از بـزرگی تو به گوش کعبه و بت ها صـدای تو افتاد شکست طاق بلندی که عرش کسری بود همینکه روی زمیـن ردّ پــای تو افـتـاد و بعد ایـنکه خـدایـان به لـرزه افـتـادنـد به ذهـن مـردم خـستـه خــدای تـو افـتاد پس از نـگـاه سـیـاه و سـفـیـد اربــابـان نـژاد عـشـق بـشـر در لـوای تـو افـتــاد زمان شکـست زمـانی که آمـدی احـمـد تویی که یک شبـه دنـیـا به پای تو افتاد تو احمدی و به نور جـمـال تو صلوات به هریک از برکات و کمال توصلوات به احـتـرام مـحـمـد زمیـن تـبـسّـم کــرد توآمدی وجهان دست وپای خود گم کرد تـرک نـشـست به چـشـمـان آبـی ســاوه هـمـینکه چـشـم تو بـر آسمان تـرنّم کرد فروخت گوشه جنت به شوق خال لبت که آدمـی به هـوایت هـوای گـنــدم کـرد هنـوز دختـرکـان زنـده زنـده می مردند خدا به خلق تو بر خلق خود تـرحّم کرد تو آمـدی، به زمیـن احـتـرام بـر گــردد تو رحمتی که خدایت نصیب مردم کرد خـدا بـه خـلـق رسـول گــرامـی خـاتــم گـذاشت سنگ تـمـام و سپس تبـسّم کرد تو احمدی و به نـور جـمال تو صلوات به هریک ازبرکات و کمال تو صلوات تو احمدی که خدا را به عـرش فهمیدی شبی که غـیــر خـودت تا خدا نمی دیدی کـنــار چـشـم تـمـام فــرشتـه هـای خــدا فـراتــر از پر جـبـریــل عـشـق بـالـیدی تو در ضیـافـت عـرشـی لـیـلـةالاســری به طاق عرش خدا عکسی از علی دیدی صــدای مـرتـضـوی عـلـیـست آن بــالا که از زبــان خــدا عـاشـقـانـه بـشـنـیدی تو در کـنـار عـلـی و فــروغ شمـشیرش بساط کفر زمان را ز خــاک بر چـیـدی برای خـلق بهشت این بهانه کــافـی بـود به لحظه ای که به زهرای خویش خندیدی بیا و کفر مجـسـم ز کـعـبـه بـیـرون کن تویی که پـایـه گــذار جـدیـد تـوحــیــدی تو احمدی و به نــور جـمال تو صلوات به هریک از برکات و کمال تو صلوات شاعر: حسن کردی 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹