مناجات با خدا
بعد از عُمری جُرم و عصیان و تباهی
آمدم در اوج شرم و روسیاهی
بنما قبول/این بنده ی گمراه/که دارد به لب آه/یا ربّی یا الله
یا ربّی یا الله...
در صحرای جهل و غفلت آواره ام
ببین حُبّ دنیا ، کرده بیچاره ام
من در راه ِ/بندگی و تقوی/افتاده ام در چاه/یا ربّی یا الله
یا ربّی یا الله...
با این دو خُرسندم ، وقت ِ سخت ِ ممات
انجام واجبات ، تَرک ِ مُحَرّمات
بر لیله ی/تاریک عُمر ما/دین باشد همچون ماه/یا ربّی یا الله
یا ربّی یا الله...
روسیاه امّا ، اهل نینوایم
گریه کن داغ ِ ، یار ِ سر جُدایم
دم همه دم/گریه نمودم بر/آن ماتم جانکاه/یا ربّی یا الله
یا ربّی یا الله...
امان از غربت ِ سالار شهیدان
دیدار خدا رفت ، غرق خون و عطشان
بر سر زنان/واحسینا میگفت/زهرا(س) به قتلگاه/یا ربّی یا الله
یا ربّی یا الله...