ادامه مجلس بیست و دوم: رشته ی صبر علی پاره شده چاره ساز همه بیچاره شده وقتی نگاه می‌کنی تعابیر رو اینقدر امیرالمومنین با حیا با ادب با زهرا صحبت می‌کنه خیلی وقتا وقتی می‌خواد با زهرا صحبت کن اوج ادب و حیا رو آدم می‌بینه همانطوری که زهرا با علی اینگونه بود اون وقتی که اون دو نفر اومدن اجازه بگیرن سخت‌ترین کار دنیا برای زهرا این بود اونا بیان تو خونه اما صدا زد علی جان «البیت بیتک والحرّة أمتک» خانه خانه ی توست و منم کنیز توام ادب و حیا یه وقتایی نمی‌ذاره آدم حرف دلشو بزنه شاید علی جرات نمی‌کرد نمی‌خواست زهرا رو اذیت کنه چی می‌خوام بگم لحظه‌ای که زهرا رو درون قبر گذاشت صدا زد یا رسول الله «لقد استرجعت الودیعة» یا رسول الله ببین امانتت پس آورده شد اما این جمله رو کار دارم صدا زد یا رسول الله «أحفها السؤال» منِ علی نمی‌تونستم زهرا رو سوال پیچ کنم تو از زهرا سوال کن «واستخبرها الحال» چرا؟ چه سوالی؟ این سوال رو طبق نقل سلیم از سلمان پرسید قال سلیم قلت یا سلمان هل دخلوا و لم یک استیذان؟! [با زهرا چه کردند؟ آیا بدون اجازه وارد خانه زهرا شدن؟ صدا زد ] فقال ای و عزة الجبار لیس علی الزهرا من خمار لکنّها لاذت وراء الباب یا رسول الله از زهرا سؤال کن بین کوچه ها چه کردند؟ اما امام صادق شاید این سوال را جواب داده باشه خودش فرمود [همین جمله عرض من باشه] فرمود کأنّ دارم تماشا می‌کنم «کأنّی أنظر إلی قرط فی أذنها حین نُفِقَت» کأنّ دارم تماشا می‌کنم گوشواره مادرم رو شکستند ناله بزن بگو یا زهرا اما عرضه بداریم یا امیرالمومنین شما زهرا رو از دست دادی سلمان بود ابوذر و مقداد و عمار و یاران بودند با این حال فرمودی: کمرم شکست می‌خوام عرض کنم یا امیرالمومنین این همه یار دور و برت بودن صدا زدی کمرم شکست دلا بسوزه برای اون آقایی که عصر عاشورا از کنار نهر علقمه تا صدای برادر رو شنید یه وقت حسین دور و برش رو نگاه کنه ببینه یه نفر نبود خیمه‌ها رو بهش بسپاره حسیییییین ای صاحب علم کجایی سقای لشکرم کجایی آب آور حرم کجایی [همین زمزمه و روضه من تمام] ای صاحب علم کجایی سقای لشکرم کجایی آب آور حرم کجایی [عباس من] بعد تو محشری به پا شد کربلا تازه کربلا شد حرمله پاش به خیمه وا شد [دیگه چی شد عباس جان] بعد تو دل چاره‌شو گم کرد رقیه گوشوارشو گم کرد مادری گهوارشو گم کرد حسین ... 🌹.