وای منو وای منو ، وای من و وای من
من بودم و میخ در و ، سینه زهرای من...
محکم لگد زدن به در ، با این که می دونستن
برای وا کردن در ، فاطمه رفت جای من
نه این که تنها یک نفر زمین خورد
مادر زمین خورد و پسر زمین خورد
فضه برا کمک رسید و حیدر
دو سه قدم مونده به در زمین خورد
(ام ابیها حضرت زهرا)(۲)
?⚫️⚫️⚫️?
افتاده بودم رو زمین، افتادنت رو دیدم
گلهای برجسته روی ، پیراهنت رو دیدم
برام سئوال بود که چرا ، دست به کمر راه می ری
جواب گرفتم وقتی که ، زخم تنت رو دیدم
غبار غم رو پس بزن برا من
غمِ تو واسه ی علی زیاده
یه کم دیگه نفس بزن برا من
کمِ تو واسه ی علی زیاده
(ام ابیها حضرت زهرا)(۲)
.