|⇦•اگر دلواپس من بوده ای....
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیهابه نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
اگر دلواپس من بوده ای من بیشتر بودم
میان بستگان خود به تو وابسته تر بودم
رسیده لحظهٔ مرگم سراغم را نمی گیری
به شوق دیدنت از صبح هی خیره به در بودم
میان بسترم جان میدهم حالا تک و تنها
منی که لحظه جان دادن چندین نفر بودم
نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم
از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم
* اما ... نگاه اول... حسین جان...از نگاه آخر چطور بگم...؟ *
نگاه آخرم گودال بودی
گریه میکردم گریه میکردم
* زینب کجا رو داره می بینه اینطوری میگه...*
و از موی سر آشفته ات، آشفته تر بودم
*حسین من حسین من...*
هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم
حسین من سه ساعت زخم خوردی سه ساعت محتضر بودی
حسین جان!
میان التماس من تو را هرکس که آمد زد
چه بر می آمد از این دست تنها یک نفر بودم
*بابا روضه اینه والا درد اینه..*
به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت
منی که از سخن با یک غریبه در حذر بودم
* تا اون روز نامحرمی صدای منو نشنیده بود حسین. سایه منم زن همسایه ندیده بود حسین. بین نامحرما می دویدم...*
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
* یا صاحب الزمان بگم بعدشو...؟ *
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
* داره از بالای تل زینبیه می بینه...*
دست و پا می زد حسین زینب صدا میزد حسین
به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد
تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم
عزیز دلم...!
تو شأنت دامن زهراست نه مخروبه ی خولی
سرت را از تنورش در میاوردم اگر بودم
حسین جان!بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت
برای بچه ها هم عمه بودم هم پدر بودم
سوار ناقه ها کردم همینکه دخترانت را
برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم
*امشب همین یه بیت برا اینکه امام زمان عج باهاش خون گریه کنه بسه والا! گفت حسین...*
تویی که شرط ضمن عقد من بودی
خبر داری که من از کربلا تا شام
با که همسفر بودم؟!
مرا بازار بردند و مرا آزار میدادند
منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم
تو را با خیزران میزد مرا ساکت کند دشمن
* میخواست من حرف نزنم...*
حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم
.