السلام _ مجنون ترين آواره ي روي زمينم آواره ي كرب و بلا در اربعينم ديگر نخواهم داشت در دل آرزويي امروز اگر مهدي زهرا را ببينم آقا كجاي شهر هستي تا بيايم قدري به پاي روضه هاي تو نشينم با گريه كردن بر غريبي تو آقا امروز كامل مي شود اركان دينم اي كاش ميشد تا كه همچون جاده من نيز از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم اي واي كه از راه آمد اربعين و از غصه زينب نمردم شرمگينم محمدعلي بياباني