🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴 بسم رب العشق یا مادر سلام فاطمه جان،بر تو و حیدر سلام ای نظام آفرینش را دلیل سر فرود آورده پیشت جبرئیل ای حیا شد ازحجابت با حجاب وی گدای نور رویت آفتاب اشک چشمان تو طوفان می کند چادرت کافر مسلمان می کند هرکه شد در پیشگاه تو کنیز در دو عالم شد زلطف تو عزیز بود پیغمبر برایت سینه چاک بارها می گفت زهراجان فِداک گر چه تو سِرِّ نـهانی فـاطـمه مـادر مـا شیعـیانی فـاطـمه در عجب ماندم که با این مَنزَلَت از چه سوزاندند درب مَنزِلَت ؟ خانه ای که حضرت ختم رسول می گرفت ازاهل آن اِذن دُخُول خانه ای که کعبه ی جان شد،ولی بی تو گشته بیت الاحزان  علی خانه ای که کودکی دارد حسن پیش چشمش مادر او را زدن خانه ای که داشت ماه عالمین خشت خشتش میدهدبوی حسین     خانه ای که زادگاه زینب است شاهدِ  اَفغان و آه زینب است غیر این خانه نباشد در زمین اهل آن مظلوم و پاک و نازنین خانه ی عشق رسول الله بود اهل آن برتر زشمس وماه بود عاقبت آن خانه را آتش زدند با پرستو لانه را آتش زدند سینهٔ دُخت رسول الله سوخت فاطمه را میخ بر دیوار دوخت فاطمه را بین کوچه بد زدند بار دیگر پشت در آمد زدند لحظه ای که با لگدآن در شکست پهلوی زهرا وهم حیدر شکست مزد خوبی های حیدر با همه تـازیـانـه  شـد بـه جـان فاطمه قهــرمـانِ قهــرمـانـانِ عــرب آن شب از زهراکمک کرده طلب فاطمه جان ای همه هستم مرو ای عصای دستم از دستم مرو بچه ها ازگریه هق هق می کنند در فراق تو همه دق می کنند توبمان وچهره ی غم کن عبوس تو بمان و زینبت را کن عروس فاطمه امشب علی را کن مدد زینبت دارد خودش رامی کشد تو بمان و بچه ها را شاد کن این پسرها را خودت داماد کن ای به هر رنج وبلا غمخوار من من چگونه بر تنت پوشم کفن در توانم نیست ای بشکسته دل جسم پاکت را گذارم زیر گِل گرچه سنگین است بار غم، ولی فاطمه، مأمور بر صبر است علی بی تو حرفی در دلم جز آه نیست بعد از این همدرد من جزچاه نیست بـا خـزان فاطمه ایـن باغ سوخت قلب«مداح»ازتبِ این داغ سوخت 🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴