ست؛
[۲۳] اهل قرآن و هر که آنان را دوست دارد، خوار است؛
[۲۴] راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است؛
[۲۵] خانه کعبه تعطیل شده است و دستور به ترک آن داده میشود؛
[۲۶] مرد به زبان میگوید، آنچه را که به آن عمل نمیکند؛
[۲۷] مردان، خود را برای استفاده مردان فربه میکنند و زنان برای زنان؛
[۲۸] زندگی مرد از پس او اداره میشود و زندگی زن از فرج او؛
[۲۹] زنان مانند مردان برای خود انجمنها ترتیب میدهند؛
[۳۰] در میان فرزندان عباس، کارهای زنانگی آشکار میشود (و خود را مانند زنان زینت میکنند، همانگونه که زن برای جلب نظر شوهرش، خود را آرایش میکند)؛
[۳۱] به مردها پول میدهند که با آنها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند؛
[۳۲] توانگر از شخص باایمان عزیزتر است؛
[۳۳] رباخواری آشکار است و رباخوار سرزنش نمیشود؛
[۳۴] زنها به زنا افتخار میکنند؛
[۳۵] زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری میکند؛
[۳۶] بیشتر مردم و بهترین خانهها آن باشد که به زنان در هرزگیشان کمک میکنند؛
[۳۷] مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار میشود؛
[۳۸] بدعت و زنا آشکار میشود؛
[۳۹] مردم به شهادت ناحق اعتماد میکنند؛
[۴۰] دستورهای دینی بر اساس تمایلات اشخاص تفسیر میشود؛ [۴۱.] حلال، تحریم شود و حرام، مجاز؛
[۴۲] مردم چنان در ارتکاب گناه گستاخ شدهاند که منتظر رسیدن شب نیستند؛
[۴۳] مؤمن نمیتواند کار بد را نکوهش کند، جز با قلب؛
[۴۴] مال کلان در راه غضب الهی خرج میشود؛
[۴۵] زمامداران به کافران نزدیک میشوند و از نیکان دوری میگزینند؛
[۴۶] والیان در داوری رشوه میگیرند؛
[۴۷] پستهای حساس دولتی به مزایده گذارده میشود؛
[۴۸] مردم با محارم خود نزدیکی میکنند؛
[۴۹] به تهمت و سوءظن، مرد به قتل میرسد؛
[۵۰] مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت میکند و خود و اموالش را در اختیار او میگذارد؛
[۵۱] مرد به خاطر آمیزش با زنان سرزنش میشود (که چرا با مردان آمیزش نمیکند)؛
[۵۲] مرد از کسب زنش از هرزگی نان میخورد و آن را میداند و به آن تن میدهد؛
[۵۳] زن بر مرد خود مسلط میشود و کاری را که مرد نمیخواهد، انجام میدهد و به شوهر خود خرجی میدهد؛
[۵۴] مرد، زن و کنیزش را (برای زنا) کرایه میدهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در میدهد؛
[۵۵.] سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار میشود؛
[۵۶.] قمار آشکار میشود؛
[۵۷.] شراب را بدون مانع و آشکارا میفروشند؛
[۵۸.] زنان مسلمان، خود را در اختیار کافران میگذارند؛
[۵۹.] لهو و لعب آشکار میشود و کسی که از کنار آن میگذرد، از آن جلوگیری نمیکند (و کسی جرئت جلوگیری را ندارد)؛
[۶۰.] کسی که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند، مردم شریف را خوار میکند؛
[۶۱.] نزدیکترین مردم به فرمانروایان کسی است که به دشنامگویی ما خانواده ستایش شود؛
[۶۲.] هرکس ما را دوست دارد، دروغگویش میدانند و شهادت او را نمیپذیرند؛
[۶۳] مردم، در گفتن حرف زور و ناحق با همدیگر رقابت میکنند؛
[۶۴] شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران میآید و در عوض، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است؛
[۶۵] همسایه، همسایه را از ترس زبانش گرامی میدارد؛
[۶۶] حدود خدا تعطیل میشود و در آن به دلخواه خود عمل میکنند؛
[۶۷] مساجد طلاکاری میشود؛
[۶۸.] راستگوترین مردم پیش آنها، مفتیان دروغگویند؛
[۶۹] شر و سخن چینی آشکار میشود؛
[۷۰] ستمکاری گسترش مییابد؛
[۷۱.] غیبت را سخن نمکین میشمارند و مردم همدیگر را بدان مژده میدهند؛
[۷۲] برای غیر خدا به حج و جهاد میروند؛
[۷۳] سلطان به خاطر کافر، مؤمن را خوار میکند؛
[۷۴] خرابی و ویرانی بیش از آبادی است؛
[۷۵] زندگی مرد از کمفروشی اداره میشود؛
[۷۶] خونریزی را آسان میشمارند؛
[۷۷] مرد برای غرض دنیایی ریاست میطلبد و خود را به بدزبانی مشهور میسازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند؛
[۷۸] نماز را سبک میشمارند؛
[۷۹] مرد مال بسیار دارد، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده، زکات آن را نپرداخته است؛
[۸۰] قبر مردهها را میشکافند و آنها را میآزارند و کفنهایشان را میفروشند؛
[۸۱.] آشوب بسیار میشود؛
[۸۲] مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب میبرد و شب را به مستی صبح میکند؛
[۸۳] با حیوانات عمل زشت انجام میدهند؛
[۸۴] حیوانات همدیگر را میدرند؛
[۸۵] مرد به مصلی میرود، ولی چون برمیگردد، جامه در تن ندارد؛
[۸۶] دل مردم سخت و چشمانشان خشک میشود و یاد خدا بر آنان سنگین میآید؛
[۸۷] کسبهای حرام گسترش مییابد و بر سر آن رقابت میکنند؛
[۸۸] نمازخوان برای ریا و خودنمایی نماز میخواند؛
[۸۹] فقیه برای غیر دین فقه میآموزد و دنیا و ریاست، طلب میکند؛
[۹۰] مردم دور کسی را گرفتهاند که قدرت دارد؛
[۹۱] هر کس روزی حلال میجوید، سرزنش میشود و جوینده حرام، مورد ستایش و تعظیم است؛
[۹۲] در مکه و مدینه کارها