🌾شب دهم ماه محرم
🏴یادش بخیر تو هیئتها سینه وزنجیر می زدیم
یادت میاد کوچیک بودیم 🍂توکوچه پرچم می زدیم
با بچهها ی کوچه مون🍂سِنجِ محرم می زدیم
یادت میاد که تکیه ها🍂یه عطر ویه صفایی داشت
سینه وزنجیر زَدَنا 🍂رنگ وبوی خدایی داشت
یادت میاد با بچه ها🍂 سینه وزنجیر می زدیم
برای آقامون حسین 🍂ناله ی شَبگیر می زدیم
یادت میاد که مادرم🍂 پیرَن سیاه تَنَم می کرد
دَستَمو می گرفت می بُرد 🍂قاطی سینه زَن می کرد
یادت میاد برا حسین🍂 نذری و شربت می دادیم
به هر کسی میرسیدیم🍂 یه زره تُربَت می دادیم
یادش بخیر...🌾🌾🌾
یادت میاد برا حسین 🍂نذری و شربت می دادیم
به هر کسی میرسیدیم 🍂یه زره تُربَت می دادیم
یادت میاد تا دِلِ شب 🍂به سینه وسرمی زَدیم
با دسته های سینه زَن 🍂سَری به مادر می زَدیم
خدایا کُمَکَم کُن...🌾🌾🌾
حالا که من جوون شدم 🍂راهَموپیداکردم
خودم روخادم حسین 🍂زاده ی زهرا کردم
حسینی که مهربونه 🍂حرف دلارو می دونه
خوش به حال اون جوونی 🍂که اینجا ثابت می مونه
حسین گُلِ نابَ مَنِ🍂خورشید ومهتاب مَنِ
داد می زَنَم توکوچه ها🍂حسین ارباب مَنِ
اگر سَرَم روبِبُرَن🍂 از اوجُدا نمی شَوَم
خوشَم زِبَندِ عشق او🍂هرگز رها نمی شَوَم
یا حسین...🌾🌾🌾