اوّل عشق تو ”لَن” بود نمی‌دانستم آخرش هم ”أبَداً” بود نمی‌دانستم نام عاشق همه جا بیشتر از معشوق است همه جا صحبت من بود نمی‌دانستم چشم من خیس شد، عاشق شدنم هم لو رفت گریه بر من قَدِغن بود نمی‌دانستم بعد از این نام مرا نیز فراموش کنید عشق، بدنام شدن بود نمی‌دانستم تا دم خیمه رسیدیم و ندیدیم تو را دل ما أهل ”قَرَن” بود نمی‌دانستم از لب چشمه مرا تشنه برم گرداندند تشنگی طالع من بود نمی‌دانستم مرغ باغ ملکوتم به خدا حیف شدم در دلم میل چمن بود نمی‌دانستم شامل حالم اگر مرحمت زهرا شد علّتش سینه زدن بود نمی‌دانستم هر کجا نام حسین آمد و باران بارید مادرش مطمئناً بود نمی‌دانستم حق بده بافتن پیرهنش طول کشید قصدِ این کار کفن بود نمی‌داستم دست و پا می‌زد گفتند همه تشنه لب است نیزه‌ای بین دهن بود نمی‌دانستم «علی اکبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam