{عـــاشــــقان ظـــهور}[³¹³]
پِلاڪ را از گردنش در آورد. گفتم:از ڪجـٰا تو را بشنـٰاسند؟! گفت:آنڪہ بـٰاید بشنـٰاسد! میشنـٰاسد .