⁦⁦ دخترش زار زار گریه میکرد... ازش پرسیدن چی میخوای ؟! گفت : میخوام صورت پدرمو بوس کنم جیغ و دادش دل همه را کباب کرده بود یکی رفت و به سرباز روی سر تابوت گفت : خب بگذارید صورت پدرش را ببیند دخترش است چه می‌شود مگر !!؟ سرباز اشکش جاری شد گفت : آخ که من برایش بمیرم پدرش سر ندارد _شهید‌جواد‌الله‌کرمی..:)