‏راننده‌ش، اقا نصر‌الله می‌گفت گاهی می‌شنیدم توی ماشین برایِ خودش روضه می‌خوند. می‌گفت:« خدایا مگه من کی‌ام؟ قاسم پسرِ حسن.یک روستا زاده‌ام. چرا به من عزّت دادی؟تو بزرگی..»