حسین پیشوای انسانها شاه شهید تا زسر زین زمین افتاد در سجده چنان شده عرش برین افتاد بنهاد سر بروی زمین روی خاک گرم خاک ارادت شه لب تشنه کرد شرم از تاب رفت تا که دگر طاقتی نماند اشک از دو دیده از اثر داغ برفشاند هر جا که درد داشت برآن دست میگذاشت ای درد بر دلم که سرش زیر پا گذاشت جایی نداشت بر تن و جز جای زخم تیر کشتند یاوران و هم عباس شیر گیر اکبر که او شبیه رسول خدا بود از کین سرش زجور مخالف جدا بود می خواست جان دهد که غم داغ یاوران کز غم نبود جا به دلش آه و الاَمان جانش هوای بارگه کوی یار کرد تن را نهاد دشمن خود تار و مار کرد از روی نی تلاوت قرآن وپاس دین معروف امر و نهی و منکر بود چنین ای «خوشنوا» زکوی حسینت سعادت است در راه دوست جان بسپاری عبادت است محمدحسین محمدی(خوشنوا) 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾