. :،نوحه و شب تاسوعا برادرم خواندی،تا که شنیدم من،بسویت ای عباس،زود دویدم من چوآمدم آنجا،دل حسین خون شد،دودست تو ازتن،جدا چو دیدم من وای ابوفاضل،وای ابوفاضل، وای ابوفاضل، وای ابوفاضل 2 _________________ تنت به خاک وخون،سه شعبه را دیدم،تیر زچشم تو،برون کشیدم من چونکه ترا دیدم،چو سرو افتاده،ناله زدم از دل،کمر خمیدم من وای ابو فاضل.... _______________ وای علمدارم،بی تو علم افتاد،عدو کند خنده،هلهله وفریاد سکینه می گوید،آب نمی خواهم،بگو عمو آید،کند دلم را شاد وای ابوفاضل.... _________________ نگاه تو می کرد دل حرم آرام، قوت دل بودی برمن وبر ارحام ناله زند بهرت،زینب محزونت،به فکر فردا و اسارتِ در شام وای ابو فاضل.... شعر:اسماعیل تقوایی 👇