. بسم الله قاصم الجبارین کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسم الله قاِصمِ الجَّبارین این نامه‌ایست از یک سرباز ایرانی پس از یک جنگ طولانی به ولیِ امر مسلمین ، از سید خراسانی پس از یک نبرد طوفانی ، با سپاه سفیانی حالا که این نامه را می‌نویسم، مرزِ ما ناپیداست طبق فرمانتان قدس، دست گردان عاشوراست مدینه هم دست گردان یا زهراست این صفوف نماز است، به امامت شما که از مسجد کوفه تا مسجدالاقصاست نیست در نقشه‌ها، اسم آل سعود نام اسرائیل هم، که نیست و نبود زباله‌دان تاریخ، در نقشه‌ی جغرافیا، نام جدید آمریکاست از اوایل همین ماه ربیع گردان‌های جهاد و سازندگی سریع در ابعادی بزرگ و وسیع مشغول کارند در صحن بقیع تا بسازند چهارتا حرم مثل هم، پیش هم برای امام مجتبی، بابُ الکَرم برای حضرت صادق، بابُ القلم به یاد ام‌البنین، میدان مَشک و عَلم شاعران هم مشغول‌اند تا بگویند برای این کتیبه‌ها، شعر مثل محتشم این نامه را نوشتم با افتخار و غرور سلامم به محضر امیری صبور به فرمانده‌ای غیور سلامم به، امامم از این راه دور سربازتان سیدعلی هفتم جمادی الاولِ سال ظهور " حِزبُ الله هُمُ الغالِبون " تا نوشتن این نامه ما صبوریم در انتظار فتح قله‌های دوریم می‌مانیم، می‌جنگیم، می‌میریم ما شیعه‌های عصر ظهوریم زمان انتقام نزدیک است آخرین قیام، نزدیک است شیعه‌ها، اندکی دگر مقاومت کنید لشکر امام، نزدیک است اندکی دگر، مقاومت کنید سینه‌ها سپر، مقاومت کنید می‌رسد با سیصد و سیزده نفر، مقاومت کنید سپیده دم امام می‌رسد تا دم سحر، مقاومت کنید يَا أَيُّهَا الْكافِرُون ، يَا أَيُّهَاالْمُنافِقُون أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُون إِنَّا للّه و إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُون ضربتی زدی و ده ضربتی نوش کن خودت را مزن به خواب و هوش کن این صدا صدای انزجار شیعه‌هاست، گوش کن باران سجیل دیشب دست‌گرمی است ولی دیدید، که از هرکجا میزنند بی هوا میزنند از زمین میزنند، از هوا میزنند باصدا میزنند، بی‌صدا میزنند باران سجیل دیشب، دوباره بی‌مهابا میزند تا حضور شومتان در منطقه تمام شود به هرکجای آسیا میزند تازه این پاسخ نرمی است تازه این دست‌گرمی است چون که فرمانده‌ی ما تازه دارد، آستین بالا میزند " رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقامُوا " حاج قاسم، ذوب در انقلاب بود مهتاب بود، از تبار آفتاب بود هم شجاع بود، با تدبیر، با جرئت حاج قاسم ما خاکی بود خاک کف پای ابوتراب بود فرمانده رفت، ولی مسیر فرمانده هست فرمانده رفت، ولی امیر فرمانده هست روحیه‌ی، فرمان‌پذیر فرمانده هست فرمانده‌ای، که بی نظیر بود نظیر فرمانده نیست ولی لشکر دلیر فرمانده هست امیر فرمانده هست امیر فرمانده هست و پاینده‌ست همان کسی که گفت انتقام فرمانده، کوبنده‌ست کدخدا خوب میداند امیر ما ، فقط خدا را بنده‌ست بیست و پنج سالی که گفت، پنج سالش گذشت و حرف بیست سال آینده‌ست قرار نیست بیست و پنج سالی که گفته او به پایان رسد اگر لب تر کند و فرمان رسد بیست و پنج ساعت فقط تا نابودی اسرائیل راه مانده‌ست "قَموس" نام قلعه‌ایست، که علی درش را شکست گرفته بود در را به روی دست بنازم به این ناز شصت مگر علی خسته میشود مگر دست خدا بسته میشود قَموس نام آن قلعه بود تل آویو هم نام قلعه‌ای‌ست که با دست امام زمان، درش شکسته میشود " إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد " *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇