•|⇦از شرارِ زهر کینه..
#سینه_زنی و توسل به ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
از شرارِ زهر کینه خون شده قلب مدینه
تا قیامت غصه و غم قسمت این سرزمینه
هادی آلِ پیمبر از غم بابا حزینه
خنده هایِ تلخ قاتل شعله افکنده به سینه
پیشِ روی حجتِ حق دشمنان صف می زنن
او دهد جانُ یه عده بهر او دف می زنن
قتلگاه اش خانۀ خود قاتل او همسرش
با لبی خندان کنیزان پیش او کف می زنن
«وای از این غم
وای من از درد غربت ..»
تشنه کامُ دل پریشان بین حجره می دهد جان
وقت مردن زنده گشته یادِ شاهِ تشنه کامان
پیرمردی بینِ گودال شد اسیرِ چنگ گرگان
غرق خاک و غرق خونه وای من سلطان خوبان
با نگاهش بین مقتل حرف ها میزد حسین
پیش چشم خواهر خود دست پا میزد حسین
موی او در دست دشمن راس او در زیر تیغ
ضربه ها میزد عدو ناله ها میزد حسین
«وای از این غم
وای من از درد غربت ..»
*ازحرم رفت روز من شب شد
گریه آخر نصیب زینب شد
نیزه آنقدر رفت و آمد کرد
بدن شاه نامرتب شد ..*
باز دوباره فصل ماتم میرسد آروم و نم نم
طبلُ سنجُ شالِ مشکی شد زمان غصه و غم
اشک ریزان قلب سوزان می خرند از هر دو عالم
سینه زن ها گریه کن ها می رسد بوی محرم
گوش دل وا کن که وقت روضه خوانی گشته است
رنگ و بوی کوچه هامون آسمانی گشته است
کاروانی از مدینه راهی دشت بلاست
کربلا دیگر زمان میزبانی گشته است
«وای از این غم
وای من از درد غربت ..»
ذکر لب ها یا حسینِ هستی زهرا حسینِ
شکرِ حق که عمریه من رزقِ سالم با حسینِ
کل عالم سائلند و سید و مولا حسینِ
خوش به حال هر کسی که نوکر آقا حسینِ
کربلا شب های جمعه بی نظیر و با صفاست
فاطمه مهمان شاه تشنه کام و سر جداست
یا حسین این دل دوباره خسته از دوری شده
تنگ دیدار شبای جمعه کرب و بلاست
«وای از این غم
وای من از درد غربت ..