•|⇦کوفه پُر از نامردُ.. و زمزمه تقدیم به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ کربلایی حمید علیمی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کوفه پُر از نامردُ به کی بگم این دردُ تو هم این حسُ داری دل نگرانیم هر دو برگردُ .. فکری واسه خیمه‌ت کن برگردُ .. خیالمُ راحت کن برگردُ .. دوری از این غربت کن برگردُ برو .. میکشن اینا با لبِ تشنه تورو برگردُ برو .. میزنن تازیونه گلایِ تو رو دلمُ غم خون کردُ میکشم آه سردُ برا گلایِ یاست دلنگرانیم هر دو برگردُ .. نیا که هستیت میره برگردُ .. نیا دلا میگیره برگردُ .. نیا رُباب میمیره برگردُ برو .. میکشن با سه شعبه ناز اصغرتو رو پاییز خشک و سردُ یه غریبه شبگردُ برا غمای زینب دلنگرانیم هر دو برگردُ .. حرمت رو برگردون برگردُ .. نبینمت سرگردون برگردُ .. کوفه نمیخاد مهمون برگردُ برو .. میکشن علی اکبر ماه تو رو برگردُ برو .. میکشن اینا با لب تشنه تو رو اگه بیای .. رحم نمیکنن به طفل رباب میزنن رقیه تُ میون خواب،کوفه نیا اگه بیای .. دخترت اسیر سلسله میشه تو بیابونا پاهاش پر آبله میشه،کوفه نیا