‍ . علیه السلام بیا مادر شام هفت حسین بر عیادت من گوشهٔ زندان ببین مادر دست بستهٔ من قلب خستهٔ من دیدهٔ گریان اگر مادر دشت سینهٔ من پاره پاره شده چون گل لاله غم یارم برده از کف من تاب وطاقت من می زنم ناله ببین مادر قلب سوزانم پریشانم من پریشانم مادرای مادر(۴) ببین مادرخونجگر شده ام هم سفر شده ام با سر ماهم غم یارم می کشد آخر می‌رود به سما شعلهٔ آهم تو میدانی سوز داغ حسین با وجود زینب چها کرده ز سر سامان مرا برده دربدراندر کوچه ها کرده فلک از سر برده سامانم پریشانم من پریشانم مادر ای مادر (۴) من از اول با محن با درد و بلاو غم آشنا بودم دل آزار از سوز میخ در و غصهٔ تلخ کوچه ها بودم اگر سنگم می زند کوفی جرم ما ذکر یا علی بوده خودم میدانم که پاداش بستگی‌ما باعلی بوده خودم یار این غریبانم پریشانم من پریشانم (۲) مادرای مادر (۴) مصطفی نظری طهرانی✍ 👇