. . سلام الله علیها 🎤 کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود کسی که عشق از او شد پدید زینب بود نخست روز به بازار عشق آنکه ز جان متاع جور و جفا را خرید زینب بود کسی که قامت اسلام شد ز صبرش راست ولیک ، خود چو هلالی خمید زینب بود به چار سالگی آن دختری که در دل شب پیِ جنازه ی مادر دوید زینب بود کسی که فاطمه او را به دامن از اول برای کرب و بلا پرورید زینب بود تا دید برادر تنها شده دیگه یار و یاور نداره ، اومد سراغ دو تا آقا زاده ش ... برید امام زمانتون رو یاری کنید ... غریبه ... حسین ... گفتن اگه دایی اجازه بده ، از این بهتر برای ما چیه ؟ اومد خدمت برادر داداش اجازه بده بچه‌های منم برن جانشون رو فدای تو کنند ، فرمود : زینبم ، هر چه داغ دیدی برات بسه ... این همه داغ روی داغ دیدی داغ علی اکبر ، داغ عباس ، داغ قاسم بهر تو داغ علمدار بس است داغ یاران وفادار بس است دید اجازه نمیده ، راضی نمیشه ، قسمش داد به حق فاطمه ... بلاخره اجازه گرفت و بچه هارو روانه کرد ... وارد میدان شدند ، رجز میخونن : امیری حسین و نعمَ الأمیر داغ این دوتا آقا زاده رو هم به دل زینب گذاشتن ، بدنشون رو رساند خیمه ، زن ها همه از خیمه بیرون ریختند ، به سرو سینه میزدند ، اشک میرختند ، اما مادر از گوشه ی خیمه بیرون نیومد ...حسین ... زینبی که تا صدای ناله ی علی اکبر رو شنید ، سراسیمه اومد میدان ، خودشو رساند بالا سر برادرو برادرزادش ، هی صدا میزد : وای اُخیّا ...وَبنَ اُخیّا ... وای برادرم ، وای پسرِ برادرم ... اینجا دیگه از خیمه خارج نشد ، آخه مادره ، داغ دیده ، غمگینه ، راضی نشد چهره ی غمگین شو حسین ببینه ... یه داغ دیگه ، یه غم دیگه به غم های حسینش اضافه بشه ... حسین ... در برج ولایت است کوکب زینب علامه ی نارفته به مکتب زینب گفتم به خرد یگانه ی دوران کیست ؟ بی‌پرده دو‌بار گفت زینب زینب ... زینب بود 👇