۳۴
(حضرت رقیه س)
نگر ای پدر بر رخ نیلی ام
که آزرده از ضربت سیلی ام
غمت کرده پیرم
دعا کن بمیرم
پدرجان حسین۲
ز بس که دویدم پی قافله
ببین پای من گشته پر آبله
دگر بی شکیبم
غریبم غریبم
پدرجان حسین۲
سرت پیش من کربلا پیکرت
ز داغت زند ناله ها دخترت
الا بود و هستم
تو رفتی ز دستم
پدرجان حسین۲
نبودی مرا تازیانه زدند
چو عمه مرا بی بهانه زدند
الا ای حبیبم
شده غم نصیبم
پدرجان حسین۲
به هر جا که نام تو را برده ام
ز دشمن پدرجان کتک خورده ام
پدر کن دعایم
بگیری عزایم
پدرجان حسین۲
نبودی پدر دشمن تو به شام
به ما سنگ کینه زد از روی بام
در این شام ویران
منم من پریشان
پدرجان حسین۲
دگر خسته ام ای پدر زین سفر
مرا هم پدرجان به همره ببر
شوم من شبانه
به جنت روانه
پدرجان حسین۲
(سبک: خدا مادرم را کجا میبرند)
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
💠🌀💠🌀💠🌀💠