(سرود۴۵) پنجم جمادی رسید وقت شور و شادی گوید به شادی و شعف این سخن منادی عزیز طاها رسید هستی مولا رسید ز لطف خاص خدا زینب کبری رسید زینب کبری مدد(۴) گلی از گلستان دین در مدینه سر زد آمده بهر فاطمه هدیه ای ز سرمد ز مقدمش در جهان هر دل شده منجلی ز خانه ی فاطمه آمده دخت علی زینب کبری مدد(۴) سر زده از گلزار دین نوگل ولایت از لطف حق امشب رسید شمسه ی هدایت زهرابه تاب وتب است ذکر لبش یا رب است بوسد علی روی او زینت او زینب است زینب کبری مدد(۴) از یمن وجودش بود آسمان پر از نور گردیده زهرای بتول شادمان و مسرور گلی شکوفا شده زینت دنیا شده این دختر فاطمه عزیز بابا شده زینب کبری مدد(۴) امشب تمام این جهان غرق در سرور است بهر تبریک بر علی گل به دست حور است در آسمان ولا او همچنان کوکب است هستی زهرا بود دخت علی زینب است زینب کبری مدد(۴) نوه ی پیمبر رسید شد جهان منور دردانه ی حیدر بود از تبار کوثر بر علی و فاطمه نور دو عین آمده زینب امید همه اُخت الحسین آمده زینب کبری مدد(۴) از سوی حق روی زمین نور رحمت آمد در این جهان از لطف حق کوه غیرت آمد این گل زهرا نما بود چنان در ناب تا صف محشر بود ما ذره او آفتاب زینب کبری مدد(۴) زینب روی دست حسین می زند تبسم با نگاه خود با حسین می کند تکلم مظهر شرم و حیاست نگاه او دلرباست با گل زهرا حسین گفت و گوی کربلاست زینب کبری مدد(۴)