خوش آن کسی که شده زائر حسین شهید غبار کوی حسین را به روی دیده کشید خوشا به حال کسی عارفانه صورت را به روی پنجره های ضریح شه مالید خوش آن کسی که زروی ارادت قلبی جبین به خاک مزار شهید دین سائید خوش آن کسی که بیاد لبان تشنه شه برای رفع عطش آب هم نمی نوشید خوش آن کسی که در این جا غذای سیر نخورد به یاد اهل حرم چشم از غذا پوشید خوش آن کسی که قدم چون نهاد در حرمش زفرط غصّه وغم همچو رعد بخروشید خوش آن کسی که قدم تا به قتلگه بنهاد صدای نالۀ زهر ا بگوش جان بشنید خوش آن کسی که خدا باز کرد چشمش را وصحنه صحنۀ عاشور را به چشمش دید خوش آن کسی که پس از طوف قبر ششگوشه سرِ هوی وهوس را زبیخ وبن ببرید خوش آن کسی که وجودش همه حسینی شد گرفت از پسر فاطمه برات نوید خوش آن کسی که قدم تا نهاد در حرمش مقام زائر اورا زجان ودل فهمید بریز اشک تو ای محسنی برای حسین نمای لعنت ونفرین نثار روح یزید