🌹با سلام🌹 دلگویه با امام زمان«عج» باز دلم هوای گریه دارد که این بغضم گلو را برده دارد کجا من منزل و ماوا بگیرم اگر درب سرایش را نگیرم همی عشق وصالش کرده پیرم سبب این است که در عصیان اسیرم الا ای فارس ملک حجازی تو که روح و جلای هر نمازی بیا دستم بگیر ای یوسف دل شدم چون کشتی بنشسته در گل نداریم رنگ رخسار ای ز ایمان بیا ای ملجع لطف کریمان بیا در کشور دل شور شین است تو که در چهره ات نور حسین است بیا بار دگر هنگام جنگ است به روی اهل تقوا عرصه تنگ است بیا که رهبرم دل پر ز خون است که دشمن لشکرش از حد فزون است بیا دشمن درون و هم برون است ز خود خوردن برایش بس گرون است بیا همچون علی اعجاز کن باز بیا مشت منافق را بکن باز بیا شیعه ز دین گشته فراری بیا تا دین شود از هجمه عاری تو آقایی و مولای غریبان تویی منزل و ماوای ضعیفان ظهور در جمجمه باید محقق شود تا حق جدا گردد ناحق در این غم "سالمی" با حال محزون ز هجرانت دلی دارد پر از خون دعا بهر فرج ورد زبان است بیا که عالم از غم نیما جان است ✍🏼جواد سالمی زاده