✍دوشنبه های امام حسنی ایوان طلایی که نداری را بنازم صحن و سرایی که نداری را بنازم آخر بقیعت میشود مثل گلستان آن لاله هایی که نداری را بنازم زیبا ترین صحنت به نام صحن کوثر دارالشفایی که نداری را بنازم حج کبوترهای عاشق گنبد توست گنبد طلایی که نداری را بنازم در زیر قُبَت هر دعایی مستجاب است تحت قبایی که نداری را بنازم آغوش واکردی به سوی سائلانت بی اعتنایی که نداری را بنازم گلدسته هایت میشه هر شب چراغان گلدسته هایی که نداری را بنازم رو به ضریحت گریه می چسبد حسن جان آن کربلایی که نداری را بنازم از معجزات چشم تو اینجا مقیمم عمریست محتاج و گدایت از قدیمم...