روز عزاي حضرت اِبنُ الرّضا شده در شهر كاظمين قيامت به پا شده با زجر مي كُشند جوادُ الائمّه را در خانه اي كه شُعبه اي از كربلا شده از حال او بپرس نه از اهل خانه اش از شوكران كه با جگرش آشنا شده سمّ آنچنان به هر رگ او پا گذاشته افتاده زود روي زمين تا كه پا شده با جرأت تمام دف و چنگ مي زنند روي كنيزكان عجب امروز وا شده از بسكه گفته"آب"و محلّش نداده اند مانند شمع سوختنش بي صدا شده مانند مادرش پي احقاق حق خويش ابنُ الرّضا به سنّ جواني فدا شده اصلا كسي نگفته كه هنگام بُردنش جسمش توسّط چه كسي جابجا شده؟ ديدند جاي شهرنشينان،كبوتران بالاي بام خانه ، تني را رها شده اي دل بسوز پاي غم آن شهيد كه عريان رها به پهنه ي دشت بلا شده اي دل بسوز پاي غم آن امام كه تشييع،پيكرش روي سرنيزه ها شده بايد سؤال كرد فقط از بني اسـد ارباب ما چرا كفنش بوريا شده ؟