برای غربت شاه غریب سینه زدم برای حضرت شیب الخضیب سینه زدم گریستم همه‌ی عمر جای یارانش میان روضه به جای حبیب سینه زدم عزیز فاطمه گفتند عجیب کشته شدی... که بین روضه برایت عجیب سینه زدم شنیده‌ام که سر صبر کشتنت، حالا... به قتلِ صبرِ تو من بی‌شکیب سینه زدم به نوحه‌خوانِ تو گفتم بگو از آب فرات همین که گفت شدی بی نصیب، سینه زدم