فدای شال عزات
فدای سوز صدات
بمیرم آقا برات
امام زمانم
میریزه خون از چشمات
واسه قتیل العبرات
میخونی با گریه هات
امام زمانم
یا جداه ...
لابکین علیک داری همیشه روی لب
خون گریه میکنی از روضه بی بی زینب
خون گریه کردنت برا شام بلاست
خون گریه کردنت برای عمه ها ست
خون گریه کردی آخه دیدی آقا
زینب توی محله یهودی ها ست
خون گریه میکنی آقا شبیه ابر
خون گریه میکنی برای قتل صبر
خون گریه میکنی برا طفل رباب
خون گریه میکنی برای نبش قبر
قلوبنا محزونا
قلوبنا محزونا
قلوبنا محزونا
عمتی المظلومه
عمتی المظلومه
عمتی المظلومه
نمیره از یاد من غریب دور از وطن
موندی بدون کفن برادر زینب
هنوز تو گوشمه داداش صدای نحر کردنت
که از قفا میزدنت برادر زینب
ارجعی ...
هنوز تو گوشمه صدات گفتی از گودال برو
هنوز تو گوشمه صدای کندی خنجرو
هنوز تو گوشمه صدای ناله برادرو
مجبور شدم زجه به هر سو بزنم
مجبور شدم به خاک زانو بزنم
دیدم داری پا میکشی روی زمین
مجبور شدم به قاتلت رو بزنم
خواهش میکنم برید کنار که من خودم خاکش میکنم
مذبوح دیدمت تو رو بین قتلگاه مجروح دیدمت
عطشان دیدمت روی خاک کربلا عریان دیدمت
مجبور شدم میون جنجال بیام
مجبور شدم میون گودال بیام
وقتی که دیدم همه دورت کردند
گفتم کنار تن پامال بیام
قلوبنا محزونا
قلوبنا محزونا
قلوبنا محزونا
عمتی المظلومه
عمتی المظلومه
عمتی المظلومه