اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت فاطمیه وصیت‌هایِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌‌ ساعتِ تلخِ غمِ زهرایِ اطهر می‌رسد لحظه‌یِ پژمردنِ یاسِ پیمبر می‌رسد ناله‌یِ عجّل وفاتی کارِ خود را می‌کند حاملِ وحیِ عزا با ضربه‌یِ در می‌رسد آسمان می‌بارد از غمهایِ جانسوزِ پدر لحظه‌یِ توصیه‌هایِ سختِ مادر می‌رسد جانِ من آهسته و آرام تن را غسل کن روضه با تشییعِ من در شب به آخر می‌رسد هر که از تو دور بوده دشمنِ زهرایِ توست‌‌ دشمنِ ساقیِ کوثر کِی به کوثر می‌رسد ؟! خاطراتم را به رویِ میخِ دربِ خانه‌ام .... می‌گذارم جا و غمهایم به حیدر می‌رسد خانه‌دارِ خانه‌یِ زهرا از این پس زینب است قدکمانی بودن از مادر به دختر می‌رسد رازدارِ کوچه‌ها را از مغیره دور کُن صبرِ صبر از دیدنِ قاتل به آخر می‌رسد ای امیرِ عالمین جانِ تو و جانِ حسین نیمه‌شب گهگاه تابِ تشنه‌لب سر می‌رسد می‌روم امّا ندارم غصّه‌ای جز غربتت پیکرِ حامیِ تو مخفی به داور می‌رسد ناله‌هایِ حیدر و این لاله‌یِ پرپر شده منتقم با پرچمِ اللّهُ‌اکبر می‌رسد ✍ .