سبک قافله سالار من
وقتی در و سوزوندن
لگد به در کوبیدن با هم
در و زدن به پهلوت محکم
صدا زدی که فضه بچه ام
تا پشت در افتادی
چندین نفر هجوم آوردن
کشون کشون علی رو بردن
خاطر زینب و آزردن
تا اومدی تو کوچه
گرفتی دست به پهلوت مادر
مغیره دست به شمشیر برد و غلاف و زد به بازوت مادر
وقتی رسیدی مسجد
چشمات به صحنه ای شد خیره
دلت یه جایی رفت و دیدی
روی سر علی شمشیره
کجا بودی تو گودال
یکی می زد به حنجر خنجر
اخنث اومد برا انگشتر
خولی می گشت به دنبال سر
رفتی و دور از چشمت
به خیمه ها هجوم آوردن
همه چی رو غنیمت بردن
سه ساله ی تو رو آزردن
قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
پی تو کجا می گردم
تو رو توقتله گاه گم کردم
ای بدن صد پاره
رو خاک داغ این صحرایی
چرا مقطع الاعضایی
بگو کجا برم تنهایی
وای من از عاشورا زمین و آسمون غمگینه
یه خواهری داره می بینه
یکی می شینه روی سینه
آآآآآآآآآ.......
با نگاهش حرف ها می زد حسین
پیش زینب دست و پا می زد
زینب صدا می زد حسین
وصل به شور سینه زنی
حسین حسین حسین حسین