وحید عظیم پور . زمین گریه زمان گریه ، تمام چشم ها گریه صدای مادرم می آید از سجاده با گریه . چرا عجل وفاتی از قنوتش می چکد این بار چرا پس با صدای قطعه قطعه ، پس چرا گریه ؟ . چرا این دفعه جای ” جار ثم الدارِ ”  دستانش به روی چادرش می بارد از هر ربنا گریه ؟ . دل معصوم وقتی بشکند کون و مکان بغض است که ماهی بین دریا و کبوتر در هوا گریه . صدایی از در و همسایه می آمد که یا حیدر بگو که فاطمه یا شب شود یا روز را گریه . پدر یک بیت الاحزان از کبود دردهایش ساخت و کار ما در آنجا روز و شب شد ، یکصدا گریه . جلال او ، جمال او ، صفاتی از خدا دارد و با هر قطره اشک مادرم دارد خدا گریه . میان کوچه این ایام بی انصافی محض است که خنده سهم قنفذ باشد اما سهم ما گریه . نه ، اشک مادرم از قصه های غربت باباست فراوان ریخت از این دردهای آشنا گریه . علی را کار طوفانی زهرا خانه برگرداند شبیه رعد می غرید و مثل ابرها گریه ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─.