. خرابِ معصیتم خوب کن تو حالِ بدم ز بارگاه عطایت شها مکن تو ردم شراب توبه بنوشان که مست می نشوم مرید عشق تو باشم ز کوی تو نروم ضعیف گشته‌ام از حقه‌های شیطانی فقط تو بیش و کمم را دقیق می‌دانی دوباره جمعه رسید و در اضطراب توام در انتظار دعاهای مستجاب توام اگر چه منتظری خوب و باوفا نشدم برای مقدم پاک تو خاک پا نشدم ولی بدون تو شامم سحر نگردیده به جز برای تغزل زبان نچرخیده قسم به ماه و ستاره قسم به لیل و نهار تویی دلیل طراوت تویی دلیل بهار بیا که نظم جهان را دوباره جان بخشی عدالت علوی را به بی کسان بخشی .