Haaj Mohammad Reza Taheri001 Konj e Zendoon.mp3
زمان: حجم: 11.01M
تموم جسم تو سیاهه و خونی گناه تو چی بود که کنج زندونی . روزای تو مثل شبات شده تیره چند ساله که پاهات تو غل و زنجیره . گوشه ی زندون شبانه روزش فقط دادن آزارت تو روزه بودی غروبا می شد تازیونه افطارت . باب الحوائج باب الحوائج موسی بن جعفر مولا . اونی که از داغت روونه اشکامه اونی که روز و شب شنیدی دشنامه . تو گوشه ی غربت از نفس افتادی رضا نبود پیشت وقتی که جون دادی . همیشه آقا روی تن تو جای کبودی بوده اونی که هر شب شما رو میزد خودش یهودی بوده . باب الحوائج باب الحوائج موسی بن جعفر مولا . هنوز جای زنجیر رو دست و بازوته یه تخته ی پاره واسه تو تابوته . موقع تشییعت عاشقاتون گریون شد آخرش آقا جسم تو گلبارون . بمیرم آقا برا تنی که به زیر تیر و سنگه میون گودال کفن نداره سر لباسش جنگه . غریب مادر غریب مادر حسین . . . با چراغ اشک ، گرم جسـتجو خاک را با یاد گل می کرد بو . یافت آن گل را ، ولی پرپر شده پاره پاره پیکری بی سر شده . گفت : آیا یوسف زهرا تویی ؟ آن که من گم کرده ام آیا تویی ؟ .