.
#واحد_سنگین
#شهادت_امام_صادق (ع)
شب دلای عاشقه.مصیبته شقایقه
غریب امام صادقه.امون ازاین غریبی
یه پیرمرد موسفید.قدش توو کوچه ها خمید.رنگ ازرخ ماهش پرید.امون ازاین غریبی
دوباره هق هق میکنم.آخه دارم دق میکنم
دوباره یاد روضه ی.امام صادق میکنم
از زیر پای آقا.سجاده رو کشیدن
اهل خونش توو آتیش.باترس و لرز دویدن
غریب امام صادق
جونم رسیده رولبام.داره میلرزه دست وپام.به راه تو مونده چشام.وای مادرم یازهرا
مثه تو قامت خمیدم.طعم آتیش و چشیدم.خاکیه موی سفیدم.وای مادرم یازهرا
منو کشیدن روخاکا.پای برهنه ناکسا
مثله علی غریبونه.منو میبردن بی عبا
مثه تو دیگه مادر.کسی نزد توو پهلووم
تیغ غلاف دشمن.نخورد دیگه رو بازووم
غریب امام صادق
درسته بی تاب وتبم.پیاده پشت مرکبم
ولی به یاد زینبم.با ناله ی حسین جان
میخونم از کرب وبلا.آتیش توی خیمه ها.ازکوفه و شام بلا.با ناله ی حسین جان
اگه که طعنه شنیدم.پای برهنه دویدم
ولی دیگه به روی نی.سر بریده ندیدم
ای وای ازاون اسیری.محله ی یهودی
زینب بادست بسته.تنش پراز کبودی
حسین حسین حسین جان
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
#شهادت_امام_علی (ع)
سنگین
مرد غریب کوچه ها.بابای بچه یتیما
زیر لبش ذکر خدا.علی علی یا مولا
مشتاقه مرگه تاسحر.میخونه باسوز جگر
روضه ی اون دیوارو در.یافاطمه یازهرا
بانمک افطارمیکنه.موندن وانکارمیکنه
قاتل وبیدارمیکنه.یادی ازاون یار میکنه
زدنیا دل بریده.زخم زبون شنیده
میخاد بره به پیش.فاطمه ی شهیده
علی علی علی جان
تویی غریب بی نشون.نگات به سمت آسمون
توو خونه امشب وبمون.بخاطر دخترت
ازهمه تو دل بریدی.غم و بلاهاکشیدی
زدنیا خیری ندیدی.فدای چشم ترت
چشام مثه ابربهار.دلم واسه تو بیقرار
به جوون زینبت نرو.به غصه ها میشم دچار
من باچشای ترم.بدرقه ی دلبرم
کم نشه ای پدرجون.سایه ی تو ازسرم
علی علی علی جان
محراب ومسجد لاله گون.محاسنش غرقه به خون
ازدل زینب ای امون.زغصه ها می میره
سی ساله چشماش به دره.حالا که وقت سفره
همش به فکره دختره.زینب به غم اسیره
کوفه وشهرشامیا.محله ی یهودیا
سنگ لب بام وحسین.ای وای ازاین درد وبلا
سهمش میشه اسارت.میشه بهش جسارت
ای وای میره یه روزی. معجراشون به غارت
حسین حسین مظلوم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
..........
شهادت
#امام_علی (ع)
سنگین
امشب شبه یه ماتمه.شب جدایی و غمه.
میره به پیش فاطمه.علی علی علی جان
توو خونشون حال دعا.امن یجیبه رو لبا.همه میگن خدا خدا.علی علی علی جان
سی ساله یاد کوچه ها.غماشو میگفته به چاه
گلش میون دشمنا.له شده زیر دست وپا
راحت میشه زغمها.آروم آروم خدایا
چشاشو میبنده و.میره کناره زهرا
علی علی یازهرا
یادش نمیره تا ابد.چه بلایی سرش اومد.به همسرش زدن لگد. واویلتا واویلا
راه گلوشو عقده بست.فاطمه اش زپا نشست.ستون قامتش شکست. واویلتا واویلا
توو کوچه ها چهل نفر.به قتل اون بستن کمر
باضربه ی غلاف تیغ.زهراش زمین افتاد باسر
ازدست این زمونه.چشاش یه کاسه خونه
همش به زیر لبهاش.یافاطمه میخونه
علی علی یازهرا
حال علی خرابه و.زینب براش بی تابه و.غم بابا عذابه و.ای وای ازاین مصیبت
حق علی اداشده.مسافرخداشده
توو خونشون غوغاشده.ای وای ازاین مصیبت
وقت وصیت رسیده.روضه به اینجا کشیده
میبینه این صحنه هارو.زینب قامت خمیده
دیدن علی با احساس.میگه بیا گل یاس
دست حسین واینجا.گذاشت توو دست عباس
حسین غریب مادر
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
.👇