مدح حضرت معصومه (س)
.
مرحوم عابد تبریزی
.
تو ای رواق منوّر ز پرتو اشراق
که هست از تو فروغ کرانۀ آفاق
تو ای نمای بهشت برین به صفحۀ خاک
که تافته است فروغت به جبهۀ نه طاق
.
صفای آینه ات روشنای دیدۀ مهر
ز تاب قبّه ات افتاده مه به چاه محاق
ارم به ظلّ امانت خزد ز شرم حضور
به پیش قدر تو دارد اگر خیال سیاق
.
ز آستان تو دور است کین و بخل و حسد
به سدّۀ تو ملازم وفا و صدق و وفاق
غم و ملال بری از دل مقیم درت
تو را به خلد برین است گوئیا میثاق
.
نسیم کوی تو پیک صفای خسته دلان
زلال جوی تو بر آب زندگی مصداق
ملازم سر کوی تو هر چه صاف ضمیر
ز آستان تو مطرود هر که اهل شقاق
.
ز خوان جود و نوالت برد به قصد شفا
نصیبه ای به صد ابرام قاسم الارزاق
مطاف خلق جهان است از آن حریم درت
که آرمیده به خاکت حبیبۀ خلّاق
.
به نام فاطمه معصومه نعت آن بانو
کز اوست اهل ولا را عنایت و اشفاق
از اوست کعبۀ آمال عاشقان ولا
دیار قم به عیان و نهان علی الاطلاق
.
فروغ دیدۀ هفتم امام کون و مکان
سرور سینۀ هشتم امیر عرش وثاق
طفیل درگه او نفس عفّت و عصمت
امین بارگهش عدل و دین به استحقاق
.
الا حمیده خصالی که خود سجیّۀ توست
کرم به اهل نیاز و به عاجزان ارفاق
تو مریمی که کتاب کمال و فضل تو را
به چرخ چارم عیساست کاتب اوراق